نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مادر گرامی شهید
وقتي مدرسه مي رفت و برمی گشت مي ديدم كفش تو پايش نيست مي گفتم مادر كفش هايت را چه كار كردی مي گفت مادر يک بچه تو خيابان ديدم كه كفش نداشت دادم به آن هر چه كه تو خانه مان به دستش می رسيد بر می داشت مي رفت می گفت...
کد خبر: ۴۲۹۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۲

روایتی خواندنی از مادر گرامی «شهید حسین اسلامی»
یک شب از بس که ناراحت بودم و نمی خواستم حسین به جبهه برود، خوابیدم در عالم رویا به خوابم آمد و گفت: مامان انگشت شما را بردم، گفتم کجا بردی؟ گفت: انگشت شما را بردم توی جبهه، بعد از خواب که بیدار شدم متوجه شدم انگشت مرا جوهری کرد، و روی رضایت نامه خودش زده گفتم لعنت بر شیطان این چه کاری بود که کردی؟ می گفت: هیچی مامان من دیگر رفتم «جبهه» و خاطرت جمع باشه...
کد خبر: ۴۱۸۹۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۳

روایتی خواندنی از مادر گرامی شهید عباس فیوج فغانی
ما هم در کنار او نشسته بود که من از شوهرم( ایشان فوت کرده اند) سوال می کنم که : این باغ چه کسی است؟ ایشان فرمودند: مال شهیدت می باشد که من گفتم: می توانم داخل بیایم، آنها گفتند: بله، بفرمائید و وقتیکه می خواست یکی از میوه های آن درخت را بچینم، پدر شهید و آن همشهریان اجازه نمی دادند و گفتند: اگر شهیدت (منظور پسرم عباس) اجازه بدهد، خودش می آید و میوه ای به تو می دهد
کد خبر: ۴۰۶۷۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۴